khaterate behtarin eshghe zendegim



1ماهي بودخيلي مريض بودم تازه خوب شدم امروزرفتيم خونه مريم رشادسه شنبه شب مسيج كردكه تبريك باشه نامزديت وبعدديگ غيبش زدبازبعداينكه ارش زنگ زدگفت ٢ساعت ديگ مونده تامرز برسيم باورم نميشه واقعاًاوني كه ميخامش ديگ منونميخاديعني چي ميشه يعني بهترازمن پيداكرده يادلشوزدم چي فقط هرلحظه كه يادم بياددعاش ميكنم خيلي اونم زيادنه كم،اميدوارم خيرنبينه توزندگيش

ازعيدبه اين ورهمش مهموني ميريم خونه پري خاله امروزميريم برقم كه رفت ديشبم كلي پشه اذيتم ميكردنميتونستم بخابم درست واقعاًسرم تركيدارش ميخادبياداينجاگفتم برام لباس اينابياره ديگ نامزدي خاهرفاطمع ام نزديك ازرشادبي خبرم خيلي دلم براش تنگ شده قبلاًاينقدزودزودعاشق ميشدم الان بااينكه٦ماه درست حسابي جواب نميده نميدونم چرافراموشش نميتونم بكنم اين ادموچي داره خداازش نگذره

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

گالری نجوا مورد تعمیر مجدد اتومبیل دایره المعارف خانه برفی Rashad فصل شیدایی فر گازی - تنور گازی کازرون نرم افزار حسابداری هلو مقالاتی درباره یادگیری زبان آلمانی شخصی چهلم - اربعین ۹۸